معیارهایی تازه برای سلامتی به جای شاخص توده بدنی
تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۸۵۸۷۳
فرارو- دور شدن از نسبت بحث برانگیز قد به وزن تا حدی از این واقعیت ناشی میشود که دادههای اولیه صرفا براساس نسلهای پیشین جمعیتهای سفید پوست غیر اسپانیایی بودند.
به گزارش فرارو به نقل از یاهولایف، انجمن پزشکی امریکا در بیانیه خود اعلام کرده که "برسمیت شناختن تفاوتهای نسبی شکل بدن و ترکیب در بین نژاد، گروههای قومیتی، جنسیتی و سنی امری ضروری است که هنگام استفاده از شاخص توده بدنی به عنوان معیاری برای سنجش باید در نظر گرفته شود و شاخص توده بدنی نباید به عنوان تنها معیار در این باره مورد استفاده قرار گیرد".
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در عوض، انجمن پزشکی امریکا پیشنهاد میکند که شاخص توده بدنی باید همراه با معیارهای دیگر مانند "اندازه گیری چربی احشایی، شاخص چاقی بدن، ترکیب بدن، توده چربی نسبی، دور کمر و عوامل ژنتیکی - متابولیکی برای اندازه گیری چاقی مورد استفاده قرار گیرد.
چرا در این باره بحث در جریان استدر سطح فردی شاخص توده بدنی دارای چندین اشکال است. با این وجود، ممکن است ابزار خوبی برای پیگیری افزایش یا کاهش نرخ چاقی در یک جمعیت باشد. یکی از دلایلی که افراد شاخص توده بدنی را دوست دارند سادگی آن است. برای ارزیابی شاخص توده بدنی خود وزن را برحسب کیلوگرم اندازه میگیرد و آن را بر مجذور قد خود برحسب متر تقسیم میکنید. افرادی که شاخص توده بدنی بین ۲۵ تا ۲۹.۹ دارند دچار اضافه بدن قلمداد میشوند در حالی که افراد در شاخص توده بدنی بالای ۳۰ در گروه چاق قرار میگیرند.
با این وجود، سادگی این فرمول باعث میشود که هنگام ارزیابی افراد مشکل ساز باشد. در شاخص توده بدنی عضله در مقابل چربی مورد محاسبه قرار نمیگیرد. برای مثال، یک ورزشکار ممکن است درصد چربی بدن اش کم باشد، اما به دلیل عضله شاخص توده بدنی بالایی داشته باشد.
زمانی که صحبت از سلامتی به میان میآید ممکن است اهمیت بیش تری داشته باشد که چربی را کجا حمل میکنید و این آن چیزی است که شاخص توده بدنی نمیتواند به شما بگوید. برای مثال، چربی شکم با فشار خون بالا، دیابت نوع ۲ و بیماری قلبی مرتبط است.
هم چنین، ممکن است شاخص توده بدنی بالاتر از حد متوسط داشته باشید و در کل سالم محسوب شوید وضعیتی که به آن چاقی خوش خیم متابولیک گفته میشود. این موضوع ممکن است دست کم تا حدی به دلیل آن باشد که بدنهای مختلف واکنشهای متفاوتی را به چربی نشان میدهند. گروههای نژادی و قومی مختلف نیز ممکن است وزن متفاوتی داشته باشند.
هم چنین یک دلیل اقتصادی مهم وجود دارد که چرا شاخص توده بدنی نباید نشانگر وزن و سلامتی باشد. شرکتهای بیمه ممکن است هزینههای درمان افرادی را که در دسته بندی مناسب تحت شاخص توده بدنی قرار نمیگیرند پوشش دهند. برای مثال، روزنامه "واشنگتن پست" در ماه مه ۲۰۲۱ میلادی گزارش داد که به زنی سیاه پوست که از اختلال خوردن رنج میبرد گفته شده بود که شاخص بدنی او برای پوشش بیمه اش بسیار بالا بوده و او باید ماهانه ۸۰۰ دلار از جیب اش پرداخت میکرد.
این معیار هم چنین ممکن است تعداد افراد چاق را دست کم بگیرد. نتیجه مطالعهای تازه در نشست سالانه انجمن غدد درون ریز نشان میدهد که شاخص توده بدنی موارد چاقی را زمانی که چاقی بر اساس درصد چربی در مقابل عضله تعیین میشود نادیده میگیرد.
دیدگاههای مختلف در مورد استفاده از شاخص توده بدنی به عنوان یک معیار شاخص توده بدنی یک ابزار ناقص است، اما یکی از معدود گزینههای غربالگری ما استدر حال حاضر، بهترین ابزاری که در هر کلینیک به راحتی در دسترس است غربالگری بر اساس شاخص توده بدنی میباشد.
تمرکز بر شاخص توده بدنی میتواند به رابطه بین پزشکان و بیماران آسیب وارد نمایدتمرکز پزشکان بر شاخص توده بدنی میتواند منجر به گفتگوهای غیرمولد مرتبط با وزن شود که رابطه پزشک و بیمار را مختل میکند و ممکن است باعث بی اعتمادی شود. این امر میتواند منجر به آن شود که بیماران تصمیم بگیرند از توصیههای پزشک پیروی نکنند حتی زمانی که توصیهها بر روی وزن متمرکز نباشند و به دلیل اعتماد متزلزل که عنصری حیاتی در روابط موثر بین پزشک و بیمار است مراقبتهای پزشکی بعدی را دنبال نکنند.
علاوه بر این، ارزیابیهای نادرست مبتنی بر شاخص توده بدنی میتواند به طور غیر ضروری تمرکز پزشک را به سوی وزن بیمار منحرف کند که یک پیش فرض آسان برای توضیح وضعیت، اما اغلب نادرست برای علائم و نشانههای مختلف بوده و میتواند منجر به تشخیص نادرست و گاهی اوقات با پیامدهای شدید شود.
شاخص توده بدنی ممکن است در یافتن چربی اضافی بدن دقیقتر از آن چیزی باشد که فکر میکنیمعلیرغم محدودیتها شاخص توده بدنی ارتباط زیادی با چربی بدن دارد و افراد را به درستی در بیش از ۸۰ درصد مواقع به عنوان دارای چربی اضافه بدن دسته بندی میکند. اندازه گیریهای ساده اضافی مانند دور کمر ممکن است حتی آموزندهتر باشند، زیرا اطلاعاتی در مورد محل توزیع چربی در بدن ارائه میدهند.
نسبت دور کمر به باسن میتواند تعیین کند که چربی خطرناکتر از شاخص توده بدنی بهتر استنسبت دور کمر به باسن یک فرد ابزار بهتری در مقایسه با شاخص توده بدنی برای استفاده است، زیرا ناحیهای که چربی در آن به احتمال زیاد مشکل ساز است کمر را در نظر میگیرد. زمانی که ما چربی (چربی بدن) را در قسمت میانی خود حمل میکنیم خطر ابتلا به بیماریهای قلبی و دیابت نوع ۲ افزایش مییابد.
شاخص توده چربی نسبی (RFM) ممکن است بدون نیاز به مقیاس اندازه گیری بهتری داشته باشدبرخی محققان باور دارند که شاخص توده چربی نسبی دقیقتر از شاخص توده بدنی است و میتوان آن را صرفا با یک متر اندازه گیری کرد. بنابراین، مانند شاخص توده بدنی شما به مجموعهای از مقیاسها برای محاسبه آن نیازی ندارید. در مورد شاخص توده چربی نسبی فاصله دور کمرتان نسبت به قد و نه وزن شما اهمیت دارد. محققان میگویند که این شاخص ایده بهتری در مورد این که آیا چربی بدن یک فرد در سطح سالمی قرار دارد یا خیر ارائه میدهد.
وزن هنوز مولفهای است که باید در مورد آن با ارائه دهنده مراقبتهای بهداشتی خود صحبت کنید حتی اگر از شاخص توده بدنی استفاده نکنیدافراد رنگین پوست و به ویژه سیاه پوستان شاخص توده بدنی را نادیده میگیرند و در مورد اضافه وزن با یک متخصص مراقبتهای بهداشتی صحبت میکنند، زیرا هدف را اشتباه متوجه شده اند. هدف شخصی سازی نحوه استفاده از شاخص توده بدنی در تصمیم گیریهای پزشکی و دوری از تعمیمهای عمومی است که میتواند منجر به انگ زدن و سوگیری شود.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت موبایل شاخص توده بدنی شاخص توده بدنی شاخص توده بدنی تواند منجر اندازه گیری چربی بدن دور کمر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۸۵۸۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
یک روانشناس در مورد تنبیه کودک گفت: شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
به گزارش ایسنا، سحر پهلواننشان روانشناس کودک و نوجوان در گفتوگو با ایسنا با بیان تعریف تنبیه از دیدگاه روانشناسی گفت: در روانشناسی کودکان و نوجوانان، تنبیه را به عنوان یکی از شیوههای رایجی که ذیل رفتار درمانی به شمار میآید در نظر میگیرند، شیوهای که برای آموزش برخی از مفاهیم یا اجتناب از انجام برخی از موارد، توسط خانوادهها یا افرادی که در حوزه آموزش، تعلیم و تربیت هستند میتواند اعمال شود.
شکلهای مختلفی از تنبیه وجود دارد
این روانشناس در ادامه با بیان اینکه کلمه تنبیه در نظر عوام، همان تنبیه فیزیکی و بدنی است، گفت: ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد. در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمیدهیم. بنابراین شما میتوانید با استفاده از محرومیتسازی، محدویتهای کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.
از تنبیه بدنی در موارد خاصی استفاده میشود
پهلوان نشان تأکید کرد: تنبیهها اگر بخواهند مؤثر باشند نباید جسمی و فیزیکی باشند مگر در مواقعی که یک آسیب جدی متوجه کودک میشود یا کودک ناخواسته آسیب جانی که به فرد دیگر یا به اموال و دارایی دیگران وارد میکند. مثلاً آتشافروزیهایی که برخی کودکان انجام میدهند یا بازیهای خطرناکی که میتواند حتی منجر به مرگ کودک یا فرد همسال او شود. یا برای بچههایی که سابقه مشکلات رفتاری مانند اوتیسم و کمتوانی ذهنی دارند، چون قوه ادراک آنان از لحاظ شناختی رشد پیدا نکرده است. در برخی مواقع از تنبیههای فیزیکی هم استفاده میشود. ولی در مواردی غیر از این، بیشتر توصیه میشود که از شیوه تنبیههای غیر جسمی مثل تقویت منفی، محرومسازی، تقویتهای مثبت و .. استفاده شود.
ما شکلهای مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه میتواند به شکل تقویت منفی باشد.در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی دهیم. محرومیت سازی، تنبیههای غیرکلامی مانند سکوت یا پاسخ ندادن پدر یا مادر در موقعیتهای مدنظر آنها، شیوه های دیگری از تنبیه غیر جسمی هستند.
عوامل تأثیرگذار بر تنبیه کودکان
این روانشناس ادامه داد: برای آموزش مفاهیم خاص مانند نظم نخست باید منظور خود از نظم را برای کودک مشخص کنیم. به کودک نشان دهیم رعایت نظم میتواند پیامدهای مثبت به همراه داشته باشد و عدم رعایت آن میتواند به تنبیههای مانند محرومیت از امتیاز خاص منجر شود.
وی افزود: نکته دوم درباره مؤثر بودن تنبیهها این است که باید متناسب با کاری که کودک انجام داده یا نداده، تنبیه انجام شود. مثلاً اگر کودک درس خود را نخواند ما نمیتوانیم به او بگوییم که خوب من به تو قول داده بودم که آخر هفته تو را به شهربازی ببرم و الان نمیبرم. قولهایی که به کودک داده میشود اساساً باید اجرا شوند. در واقع در حال حاضر عدم اجرای این قول یک بیاعتمادی را در کودک ایجاد میکند. بنابراین تنبیه یا محرومیت مد نظر باید حول محور همان موضوع و یا در فاصلهی نزدیک به آن موقعیت و نه در روزهای آینده باشد.
پهلوان نشان خاطرنشان کرد: شدت تنبیهها باید متناسب با سن کودک در نظر گرفته شود مثلاً زمانی باید صحبت از محرومسازی شود که کودک کار اشتباهی را انجام داده است. این زمان بندی باید براساس سن کودک باشد یعنی اگر کودک 3 ساله است حدوداً بین 3 تا 6 دقیقه بعد از انجام کار خطا، تنبیه مناسب صورت گیرد.
این روانشناس گفت: توصیه ما این است که والدین بیشتر بر روی رفتارهای مثبت کودک تمرکز کنند که بتواند برای کودک تشویق به همراه داشته باشد. از این رو وقتی کودک خطایی انجام می دهد و در لحظه مورد تنبیه قرار میگیرد باید کوچکترین اتفاق مثبت را هم مورد تشویق قرار داد. این تشویقها میتواند تصدیق کلامی، تشویق اجتماعی و نظام اقتصاد ژتونی(پاداش دادن به کودک درقبال رفتارهای مطلوب) باشد. تا کودک برای انجام رفتارهای درست، انگیزه بیشتری پیدا کند. با این شیوه اگر کودک برای جبران اشتباه تلاشی انجام دهد. با استفاده از اقتصاد ژتونی میتواند یک تعدادی از آن مجازات و یا تنبیههایی که برای او در نظر گرفتهشده، را کاهش داد.
تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان
این روانشناسی درباره تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان گفت: تأثیرات آن را از منظر گوناگون میتوان بررسی کرد. این که کودک در چه بازه سنی قرار داشته باشد، یا جنس کودک چی باشد، یا کدام یک از والدین در چه موقعیت مکانی و زمانی این تنبیه را انجام داده باشند، متفاوت است. در قسمت اول یکی از تبعات این گونه از تنبیهات احساس شرم و نقص را در کودک به همراه میآورد که ممکن است نسبت به آن فرد تنبیهکننده پدر، مادر، مربی یا هر فرد دیگری، احساس ناکامی ایجاد شود که متعاقب آن میتواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را در ادامه برای کودک ایجاد کند.
پهلواننشان ادامه داد: یکی دیگر از واکنشهای که کودک در مقابل تنبیه بدنی میتواند انجام میدهد پرداختن به کارهایی است که والدین به آن حساس هستند. به این روش معمولا کودکان والدین خود را کنترل میکنند.
وی معتقد است: در فضای یادگیری مشاهدهای هم کودک یاد میگیرد که این یک شیوهای است که خانواده میتواند به وسیله آن به اهدافش برسد. بنابراین او هم در ارتباط با همسالان همجنس یا غیر همجنس خود و یا افرادی بزرگتر از خود میتواند به کار ببرد. شیوهای برای کسب توجه و به هدف رسیدن کودک از این منظر که دیگران را مجبور کند تا یکسری کارهایی را برای او انجام دهند.
این روانشناس تأکید کرد: غیر از موردی که گفته شد ما شاهد یک فاصلهگیری عاطفی هم در بچهها هستیم. اگر اولین شیوه خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و داد و بیدادهای همراه با آن باشد، باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
خشم، انزجار، تنفر، پرخاش، طیف وسیعی از هیجانهای منفی که میتواند برای کودک اتفاق بیافتد برای او عادی میشود و به ابعاد مختلف زندگی کودک هم سرایت پیدا میکند.
وی در ادامه گفت: خیلی وقتها ما با والدین مخصوصاً والدینی با حالت تکانشیتر یا سابقه اختلالات روانشناختی یا آستانه تحمل پایین صحبت میکنیم، میگویند که من در آن لحظه متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن هم پشیمان شدم. اما آن آسیبی که تنبیه بدنی حتی برای بار اول در ذهن یک کودک ایجاد کند، میتواند تبعات جبرانناپذیری را داشته باشد.
پهلواننشان خاطرنشان کرد: البته خود اختلالهای روانشناختی یا اختلال خاص والدین در این زمینه باید ارزیابی شود، تا در نظر گرفته شود که رفتار کودک چه طرحوارهای را در ذهن والدین فعال میکند که با اشتباه کودک خشم عجیب غریبی در مادر یا پدر فعال میشود که به طبع آن رفتار فیزیکی بر روی کودک انجام می گیرد.
اگر اولین شیوهی خانواده وقتیکه کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و دادو بیدادهای همراه با آن باشد باعث میشود که ویژگیهایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچهها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیبهای آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله میگیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود میآید و این موضوع خیلی مواقع باعث میشود که ارتباط ایمن کودک با منابع دلبستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم دستخوش تغییر شود.
علت مقابله به مثل کودکان در تنبیه بدنی
این روانشناس کودک در پاسخ به سؤالی دربارهی اینکه چرا بچهها وقتی مورد تنبیه بدنی قرار میگیرند دقیقاً مقابله به مثل میکنند و همان رفتار را در مقابل والدین انجام میدهند، گفت: در سنین تقریباً 3تا 6 سالگی که کودکان در مرحله دوم روانشناختی خود هستند نیروی اراده در حال شکل گرفتن است. این نیروی اراده و آن مقاومت گراییها و منفیگراییهایی که کودکان دارند. باعث نه گفتن آنان میشود و در سطح جسمی هم کودک متوجه توانایی بدنی و ماهیچهای خود شده است و میخواهند در مقام عمل این توانایی را نشان دهد تا ببیند آیا دقیقاً میتوانند همان کار را انجام دهد.
پهلواننشان تأکید کرد: به هر حال منبع الهام کودک والدین هستند تصور آنها این است که اگر والد کاری را انجام میدهد این کار، درست است. بنابراین او هم امتحان میکند تا ببیند آن نتیجهای که والد میخواهد از کودک بگیرد کودک هم میتواند آن نتیجه را از والد بگیرد؟ به همین خاطر است که میگوییم از آنجایی که بچهها مشاهده کنندگان قوی هستند و تقریبا در 5 تا 6 سال اول زندگیشان هم این شخصیت روانی در حال شکل گیری است، اکیدا توصیه میشود تا جایی که امکان دارد، گفتگوی همدلانه بدون برانگیختگی احساس شرم و نقص در کودک اتفاق بیافتد تا هیجان کودک به شکل درستی بررسی شود. البته تنبیه اصولی مانند محرومیت، تقویت منفی، جداسازی یا شیوههای غیرکلامی با توجه به شرایط سنی و روشی صحیح میتواند یکی از روشهای کارآمد در تربیت کودک باشد.
این روانشناس در ادامه گفت: مسئله بعدی که به شدت توصیه میکنیم این است که خانوادهها انتظاراتشان را از کودکان در سطح متعارف، منطقی و مطلوب متناسب با سن، جنس و ویژگیهای تحولی کودکان قرار دهند، در کنار آن پیامدهایی که انجام یا عدم انجام آن رفتار، با شکلهای مختلف به کودک گفته شود.
اصرار کودکان بر درستی اشتباهی که انجام میدهند
پهلواننشان در پاسخ به سوال دیگری درباره مقاومت کودکان و اصرار آنها بر اشتباه نبودن کارشان اظهار کرد: دلایل زیادی باعث میشود که کودک اصرار بر درست بودن کار خود داشته باشد. اگر کودک در بازه سنی 3 تا 6 سال باشد این مقاومت و منفیگرایی اساسا جزو شاخصههای تحولی او است. والدین باید از شیوههای دیگر و به شکل غیر مستقیم مانند استفاده از کارتونها، قصهها، نمایش ها و بازی با عروسکها، سعی کنند آن مفهوم را آموزش دهند.
وی ادامه داد: از دلایل دیگری که باعث میشود بچهها اشتباهات خود را نپذیرند این است که کودک در فضای ذهنی خود این داده را دارد که من اگر الان به اشتباه خود اقرار کنم کتک میخورم چون قبلتر از این هم همین موضوع اتفاق افتاده است.
این روانشناس کودک گفت: اساسا والدین در تنبیههای خود به دنبال راهحل مسئله نیستند بلکه به دنبال آن هستند که آن احساس شرم و نقص در کودک بالا بیاد و به او بقبولانیم که تو مقصر هستی. در صورتی که صورت مسئله اصلی ما باید آن اتفاق باشد. زمانی که کودک دارد به چهره والدین نگاه میکند و میبیند که این والدین بسیار برافروخته هستند و شاید ابزار خاصی هم در دست داشته باشند. مسلما از پذیرفتن اشتباه خود اجتناب میکند. از سوی دیگر در دورهای که کودک استقلالورزی را تجربه میکند، آن احساس شرم برای او آزار دهنده است. بنابراین شاید بهتر باشد در موقعیتی که هم والد عصبانی است و هم کودک پذیرا نیست. شروع به تنبیه کردن یا شکافتن مسئله نکنیم و اجازه دهیم کمی زمان بگذرد تا بار هیجانی فروکش کند.
وی در پایان با تاکید بر اینکه باید والدین تمرکز خود را روی خود اتفاق بگذارند. تصریح کرد: بچهها متمرکز بر حال هستند و آیندهنگری ندارند. ممکن است کاری را هم به اشتباه انجام بدهند. ولی واقعاً نیت عامدانهای نبوده است. به این دلیل بعضی وقتها کودکان میگویند که من نمیدانستم که این اتفاق میافتد و فقط میخواستم تجربه کنم. از این رو ما باید بر روی گفتوگوی همدلانهای با کودک تمرکز کنیم و ببینیم که کودک در آن لحظه چگونه فکر میکرده و چه احساسی را داشته و چه هیجانی را تجربه کرده است.
انتهای پیام